در حالیکه اروپا و آژانس ضربالاجلهای چندساعته تعیین کردهاند، ایران بر توقف فشارهای سیاسی تأکید دارد؛ مذاکرات در نقطهای حساس ایستادهاند که هر لحظه میتواند مسیر بحران یا توافق را رقم بزند.
به گزارش سرمایه فردا، تحولات اخیر در پرونده هستهای ایران وارد مرحلهای حساس و پرشتاب شده است؛ مرحلهای که در آن ساعتها و حتی دقایق نیز در تعیین مسیر آینده نقشآفرین شدهاند. دیدار عباس عراقچی با وزرای خارجه سه کشور اروپایی و کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نه تنها راه را برای تفاهم هموار نکرد بلکه نشان داد شکاف میان دو طرف عمیقتر از گذشته است. هر چند شاهد تضاد روایت های طرفین از این نشست بودیم، اما اروپاییها با لحنی قاطع و کمسابقه از تهران خواستهاند ظرف چند روز، و حتی چند ساعت، دسترسی کامل به سایتهای هستهای و ازسرگیری مذاکرات مستقیم با آمریکا را بپذیرد، در حالی که ایران بر لزوم توقف فشارهای سیاسی و بازگشت به مسیر توافقهای پادمانی تأکید دارد.
در این میان، رافائل گروسی مواضعی دوپهلو اتخاذ کرده است؛ از یکسو بر لزوم تداوم همکاریهای فنی با ایران و فرصت محدود برای دستیابی به توافق سخن میگوید و از سوی دیگر، با تأکید بر توانایی ایران برای دستیابی به غنیسازی ۹۰ درصدی در چند هفته، عملاً سیگنالهای سیاسی به طرفهای غربی میدهد. فضای دیپلماسی اکنون به نقطهای رسیده که هر اظهارنظر یا اقدام میتواند معادلات را دگرگون کند و نگرانی اصلی آن است که در سایه فشارهای اسرائیل و زیادهخواهی غرب، بحران از مرزهای قابل کنترل عبور کند.
تحولات اخیر پرونده هستهای ایران به نقطهای رسیده است که شاید بتوان آن را جدیترین مقطع از زمان خروج آمریکا از برجام تاکنون دانست. دیدار عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، با وزرای خارجه سه کشور اروپایی و کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، فرصتی برای احیای گفتوگوها بود، اما نه لحن بیانیه اروپاییها و نه فضای مذاکرات، امیدی به گشایش فوری ایجاد نکرد. اروپاییها آشکارا از تهران خواستهاند ظرف چند روز و حتی در صورت امکان چند ساعت، گامهای عملی برای رفع نگرانیها بردارد؛ گامهایی که شامل از سرگیری گفتوگوهای مستقیم با آمریکا و دسترسی کامل آژانس به تمامی سایتهای هستهای ایران است.
در مقابل، تهران موضعی روشن اتخاذ کرده و تأکید دارد که در سایه حملات مکرر و غیرقانونی علیه تأسیسات هستهایاش، نمیتواند چشمبسته به هر مطالبهای تن دهد. توافق اخیر ایران و آژانس در قاهره و همکاریهای پادمانی، بهعنوان اقدامی اعتمادساز از سوی تهران مطرح شده، اما طرفهای غربی حاضر نیستند این گامها را کافی بدانند.
این فضای متناقض و فشار زمانی که اروپاییها بر آن تأکید میکنند، دیپلماسی را در موقعیتی پیچیده قرار داده است. عملاً هیچیک از طرفها حاضر به عقبنشینی از مواضع خود نیستند و همین مسئله سبب شده زمان به عنصری تعیینکننده و تهدیدکننده تبدیل شود؛ عاملی که میتواند مسیر تحولات را در عرض چند ساعت تغییر دهد و همه معادلات فعلی را به هم بریزد.
دیدار عباس عراقچی با مقامات اروپایی در نیویورک، بهجای گشایش دیپلماتیک، شکافها را عمیقتر کرد. اروپا خواستار دسترسی کامل آژانس و گفتوگوی مستقیم با آمریکا در چند روز آینده شده، اما ایران در برابر فشارهای سیاسی و حملات اسرائیل، خواهان بازگشت به توافقهای پادمانی است. زمان به عنصر تهدیدکننده مذاکرات تبدیل شده است
در میانه این بحران دیپلماتیک، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نقشی ایفا میکند که نمیتوان آن را صرفاً فنی دانست. او در روزهای اخیر مرتبا با انجام مصاحبه و دیدار و اظهارنظر به دنبال دادن بهانه های متعدد به غرب است. مدیرکل آژانس بارها تأکید کرده است که فرصت برای رسیدن به توافق محدود است و بازرسان آژانس آماده سفر به ایران هستند، اما در کنار این مواضع، سخنانی بیان کرده که بُعد آشکار سیاسی دارد. وقتی گروسی میگوید که «ایران قادر است ظرف چند هفته سطح غنیسازی اورانیوم را به ۹۰ درصد برساند»؛ این پیام تنها یک ارزیابی فنی نیست؛ بلکه عملاً خوراکی برای تعیین مسیر برخورد با تهران برای آن دسته از جریانهای غربی و اسرائیلی فراهم میکند که در پی اعمال فشار حداکثری یا حتی جنگ دوباره با ایران هستند.
رفتار گروسی در ماههای اخیر نیز نشان داده که او از فضای رسانهای و سیاسی برای اثرگذاری بر روند مذاکرات بهره میگیرد. نیم نگاه جدی او به کرسی دبیرکل سازمان ملل و امید به حمایت غرب برای رسیدن به این جایگاه، گروسی را در حد یک دیپلمات دسته چندم تنزل داده است. اظهاراتش درباره تفاوت میان سازوکار اسنپبک و روابط تهران و آژانس، در ظاهر بر ضرورت حفظ همکاریهای فنی تأکید دارد، اما در عمل این پیام را منتقل میکند که مسئولیت هرگونه شکست احتمالی بر عهده ایران خواهد بود.
این در حالی است که ایران پس از حملات به تأسیسات هستهای، با شرایطی پیچیده روبهروست و بخشهایی از زیرساختهایش آسیب دیدهاند. گروسی میداند که در چنین فضایی، مطرح کردن توانایی ایران برای غنیسازی ۹۰ درصدی، بیش از آنکه معنای فنی داشته باشد، بُعدی سیاسی پیدا میکند و طرفهای غربی را در مسیر فشار بیشتر قرار میدهد.
این نوع موضعگیری، پرسشی جدی ایجاد میکند: آیا مدیرکل آژانس در حال ایفای نقش میانجی بیطرف است یا عملاً در زمین فشارهای سیاسی بازی میکند؟ ادامه این روند میتواند فضایی بسازد که در آن دیپلماسی زیر سایه تهدیدها و اتهامات یکجانبه، امکان مانور مؤثر نداشته باشد.
مواضع سه کشور اروپایی در نیویورک و پس از دیدار با عراقچی نشان داد که آنها بیش از هر زمان دیگری در هماهنگی با ایالات متحده و حتی با لابیهای اسرائیلی حرکت میکنند. تأکید بر ضرورت دسترسی کامل آژانس، ازسرگیری مذاکرات مستقیم با آمریکا و تعیین ضربالاجلهای چندروزه یا حتی چندساعته، فضایی از فشار حداکثری ایجاد کرده که با منطق یک گفتوگوی برابر فاصله زیادی دارد. اروپاییها اعلام کردهاند در صورت برآورده نشدن این خواستهها، آماده فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل هستند؛ اقدامی که میتواند بحران را به نقطهای غیرقابل بازگشت بکشاند.
در این میان، نقش اسرائیل قابلچشمپوشی نیست. حملات مکرر به تأسیسات هستهای ایران، که تهران آن را جنایتکارانه توصیف کرده، بخشی از راهبرد تلآویو برای به بنبست کشاندن دیپلماسی است. اسرائیل با القای این تصور که برنامه هستهای ایران تهدیدی فوری است، تلاش دارد اروپا و آمریکا را به سمت تصمیمهای سختتر سوق دهد.
اروپا نیز بهجای فاصله گرفتن از این فضای تنشزا، عملاً در زمین همان بازی میکند. سخنان مقامات آلمانی پس از نشست نیویورک و دیدار با عراقچی که تأکید داشتند حتی در صورت اعمال تحریمها، درهای مذاکره باز خواهد ماند، تناقضی آشکار را نشان میدهد. چون از یک طرف، همچنان قائل به فشار حداکثری و تهدید به تحریم هستند و همزمان، ادعای پایبندی به دیپلماسی ر دارند. این دوگانه، عملاً فضایی ساخته که در آن اعتماد متقابل از میان رفته و هر مذاکرهای زیر سایه تهدید و فشار شکل میگیرد، نه بر مبنای احترام متقابل و منافع مشترک.
با در نظر گرفتن همه این عوامل، چشمانداز دیپلماسی هستهای ایران در مقطع کنونی بهشدت مبهم است. ایران تأکید دارد که اقداماتش در همکاری با آژانس، از جمله توافق اخیر در قاهره، نشاندهنده حسن نیت و رویکرد مسئولانه است، اما طرفهای غربی این اقدامات را ناکافی میدانند و همچنان بر خواستههای حداکثری خود پافشاری میکنند.
زمان بهسرعت در حال گذر است. مقامات اروپایی صریحاً گفتهاند که فقط چند روز، و حتی شاید چند ساعت، برای جلوگیری از فعالشدن مکانیسم ماشه فرصت باقی مانده است. در چنین فضایی، هر اظهارنظر یا اقدام میتواند موازنه را تغییر دهد. گروسی با اعزام بازرسان آژانس به ایران و تأکید بر فرصت محدود، میکوشد روند گفتوگوها را زنده نگه دارد، اما اصرار طرفهای غربی بر شروط یکجانبه، امکان هرگونه پیشرفت را کاهش داده است.
اینکه دیپلماسی بتواند در لحظات آخر از مسیر بحران خارج شود، بستگی به اراده سیاسی همه طرفها دارد. اگر غرب همچنان تحتتأثیر فشارهای اسرائیل و نگاه امنیتی صرف حرکت کند، احتمالاً مذاکرات به سمت تشدید تنش خواهد رفت. در مقابل، پذیرش منطق گفتوگوی متوازن و گامهای متقابل میتواند راه را برای توافقی ولو موقت باز کند؛ توافقی که از لغزش پرونده هستهای ایران به سمت بحرانی غیرقابل مهار جلوگیری نماید. باید منتظر ماند و دید که در دیدارهای پیش روی مقامات ارشد کشور، از مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، گرفته تا عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، با همتایان اروپایی در نیویورک چه نتایجی رقم خواهد خورد؛ نتایجی که هرچه باشد، بیتردید میتواند مسیری سرنوشتساز نهتنها برای ایران، بلکه برای معادلات منطقهای و حتی تحولات جهانی ترسیم کند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا