اولین گام در مواجهه با این مسئله، پذیرش واقعیت است؛ مدیران باید بپذیرند که وجود افراد غیرقابل تحمل و غیرمنطقی در سازمان، امری اجتنابناپذیر است. در جریان انجام وظایف سازمانی، مدیران ممکن است روزانه با طیف وسیعی از مراجعین یا همکاران غیرمنطقی مواجه شوند که سخنان آنها فاقد استدلالهای منطقی است، اما به دلیل ضرورتهای کاری، ناگزیر از تعامل با آنها هستند.
مدیریت این افراد، مهارتی است که مدیران در طول سالها، بهصورت تدریجی و تجربی کسب میکنند. افراد غیرمنطقی در محیطهای سازمانی، همواره با برداشتهای نادرست مواجهاند، به مقررات و قوانین احترام نمیگذارند، جنبههای مثبت سازمان را نادیده گرفته و تنها بر نقاط ضعف و مشکلات تأکید میکنند. علاوه بر این، ممکن است خبرهای نامعتبر منتشر کنند، حقایق را تحریف کرده، دچار تناقض در سخنان خود باشند و در برخی موارد به دروغگویی متوسل شوند.
تأثیرات منفی افراد غیرمنطقی
برخی از این افراد، با کنایه و استدلالهای غیرمنطقی، اما در پوششی معصومانه و ظاهراً بیطرف، بهطور مکرر بر نقاط ضعف سازمان تأکید کرده و از این طریق اهداف خود را دنبال میکنند. مدیران نمیتوانند بهطور کامل از وجود این افراد در سازمان جلوگیری کنند، اما میتوانند با کاهش سوءتفاهمها، حل مسائل بهصورت اصولی و اتخاذ رویکردی هوشمندانه، رفتار آنها را مدیریت کنند.
نکته مهمی که مدیران باید به آن توجه کنند این است که تلاش بیش از حد برای منطقی جلوه دادن افراد غیرمنطقی، اغلب بینتیجه است. بنابراین، بهتر است رویکردی متفاوت اتخاذ شود و این افراد در برابر مقررات و قوانین سازمانی قرار گیرند تا رفتار آنها به نقطهضعفشان تبدیل شود.
بدیهی است که مدیران برای برخورد مؤثر با این گروه از افراد، باید مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند و هنر مدیریت تعاملات سازمانی را بهطور مستمر ارتقا دهند. با این شیوه، نهتنها از تأثیرات منفی افراد غیرمنطقی کاسته میشود، بلکه سازمان به سمت تعاملات سازنده و بهبود بهرهوری حرکت خواهد کرد.